جدول جو
جدول جو

معنی ابوالعباس قلوری - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالعباس قلوری
(قِ لْ لَ ری ی)
ابوالعباس. از راویان و منسوب است به قلوره. وی از ابواسحاق حضرمی و جز او روایت کند و ابوداود در سنن خود از او روایت دارد. (معجم البلدان). روات در دنیای حدیث شناسی اسلامی به کسانی گفته می شود که احادیث را از دیگران می شنوند، حفظ می کنند و به نسل های بعدی انتقال می دهند. این افراد در فرآیند گردآوری و انتشار حدیث، نقش مؤثری دارند. به ویژه در دوره های بعد از پیامبر اسلام (ص)، روات با دقت خود، موجب حفظ سنت نبوی در برابر تحریف ها و تغییرات شدند.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

لوکری. فیلسوف و شاعر از خاندانی جلیل بمرو. وی در حکمت شاگرد بهمنیار بود و فلسفه را او در خراسان انتشار داد و در آخر عمر نابینا گشت. وی را دیوان شعری است و هم بمرو درگذشته است. و شمس الدین محمد بن محمود شهرزوری در نزهه الارواح ترجمه او آورده است
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ عَبْ با)
حروری. در حبیب السیر چ طهران (ج 1 ص 404) این نام بصورت مضبوط فوق آمده است و او را مؤلف صفهالادیب و دیوان العرب میخواند و این سهوالقلم ظاهراًاز کاتب است. چه نسبت ابوالعباس کواری است نه حروری و کتاب نیز یکی است موسوم به صفوهالأدب و دیوان العرب. رجوع به ابوالعباس کواری احمد بن عبدالسلام شود
لغت نامه دهخدا